می دونم که نویسنده(2) خوبی نیستم
امروز که وبلاگ دوستام رو مرور می کردم با خوندن مطالبشون فهمیدم چقدر ...
نمی دونم اما آدمی نیستم که احساسم توی رفتارم بشه دید !
شاید سنگ دل باشم .
اما نه .... واقعا اینطور نبوده و نیست و همیشه کمک خواستم از خدا
که هیچ وقت سنگ دل نباشم اما
درک محیط اطرافم سختر میشه . اینو از رفتار اطرافیانم حس می کنم
شاید توقع من بالارفته . شایدم توقع اونا .
به هر صورت تحمل کمیاب شده و دیگه هیچ کس تحمل هیچ چیز رو نداره !
فقط خدا باید به دادمون برسه . که میرسه می دونم !
هوای همه رو داره .
بقول دوستی خدا داره میاد .
بقول احسان خواجه امیری عشق داره بر می گرده .
20 دی ساعت 40 : 22 شب
پ.ن : اگه این جملات آخر بی ربطه بذارید بحساب خل شدن این چند وقت من !
پ.ن 1 : شایدم یجور امیدواریه که از پا نیفتم ...
پ.ن 2 : نویسنده منظورم نویسنده نبودا . منظورم کسی بود که می نویسه نه نویسنده !