نوشته های گذشته ام هرچه که باشند چه احساساتی چه زود رنج وچه ساده و بچه گانه به من این مطلب را یادآوری می کنند که گاهی درمن هم چیزی هست که به من شوق نوشتن می ده . این نوشتن خاصیت اش اینه که من را خالی می کنه . شاید هیچ وقت نتونم بگم من استعداد نوشتن دارم ولی چیزی هست که دلخوش ام میکنه ! انگار که این همه خوندن بالاخره یه سودی به من رسونده .
جدیدا دوباره دارم به این باور می رسم که هر آن چیزی که در سر داشتم داره کم کم بوجود آمده . اصلا زندگی من روی خواسته های گذشته ی من می چرخه ! پس می تونم این باور را داشته باشم که آرزو های الان من زندگی آینده نه چندان دورم را خواهد ساخت . امیدوارم . پس حالا باید بنشینم و یکی یکی آرزو هایم را مرور کنم . تا خدای نکرده آرزوی اشتباهی نکرده باشم .
خوب اولین مطلب معماری که می خوام بذارم معرفی یه موزه اس ! که البته معروفم هست :
موزه هنري كيمبل
فورت ورت ، تكزاس
مهندس معمار لوئيس آي كان
مشاور نورپردازي ريچارد كلي
بدون شك موزه هنري كيمبل يكي از بهترين وزيباترين ساختمان ها در جهان است كه بوسيله ي نور روز نورپردازي شده , اين ساختمان مي بايست در زمره كلاسيك هاي تمام دوران قرار گيرد .
از قديم نورپردازي موزه هاي هنري با نور روز با شك وترديد فراوان همراه بوده ,زيرا اشعه ي ماورابنفش موجود در نور روز , بخصوص بر نقاشي ها ,مي تواند تاثير مخرب داشته باشد .كان ملايم ترين سطح نور روز را براي روشنايي محيط در موزه كيمبل انتخاب كرد , با تصور اين كه تاثير مخرب وجود نداشته يا حداقل بسيار كم خواهد بود .او انتظار داشت با نور روز احتياجات بيولوژيكي را ارضا نمايد , وايجاد احساسي آرامش از طريق آگاهي به زمان ,فراهم نمودن حالتها واحساسهاي بسياري ديگر .
اين موزه از يك سري طاق هاي مدور بتوني متصل وبه يكديگر به طول 30 متر وبه عرض 7 متر با يك نورگير سقفي شفاف در امتداد برآمدگي هر طاق ساخته شده است .نور روز از طريق «اتصالات نور طبيعي معلق » كه در زير نورگير سقفي قرار دارد بازگردانده وتصفيه مي شود . شكل طاق بتوني وانحنا اتصالات نور طبيعي , براي بازتاب وانتشار مناسب نور روز , از طريق تجزيه وتحليل كامپيوتري انتخاب شده است
« فضاي ورودي »
«برش عرضي يكي از سالنهاي موزه هنري كيمبل»
«سالن ورودي »
« گالري »
حياط فواره
تماس با محيط خارج به وسيله حياطهاي مركزي نيز فراهم شده ,كه كان درباره آنها گفت «نام حياط ها از نوع نور مورد نظر گرفته شد , كه من تناسب آنها ,آرايش آنها وانعكاس بركف ويا بر سطح آب آنها را مد نظر قرار دادم » براي يكنواخت كردن نور روز درختهاي نارون ظريفي در امتداد داربست هاي سيمي در داخل حياط كاشته شدند. عموما در موزه روشنايي الكتريكي با نور روز بخوبي با يكديگر در آميخته , نقاط آثار برجسته را بدون ايجاد مزاحمت مشخص مي نمايند وكل روشنايي محيط داخلي موزه هنري كيمبل , با درجات جذابيت ,مطبوع بوده وبدون تغييرناگهاني مي باشد .
خوب اینم یه مختصر دیگه از یه منبع دیگه :
يكي از مشخصه هاي عالي در اين موزه به نظر متخصصين تاکيد بر مصالح ميباشد. موزه هنري کيمبل شاهکاري در اين زمينه است نظري اجمالي بر پژوهشهاي متعدد در باره ساختمان نشانگر نوعي توجه به تناسب ميان عناصر گوناگون است. که تنها آن را ميتوان با کمال کلاسيک و به ويژه کمال کلاسيک يونام مقايسه کرد. لويي کان از تمام ابزارها براي ساختن غايت نهايي ساختمان استفاده ميکرده است. و حاصل استفاده از اين ابزارها ايجاد ساختمانهايي هماهنگ بودند. به جرات ميتوان گفت که هيج ساختماني از لويي کان وجود ندارد که نشان دهنده نبوغ او در استفاده از مصالح باشد.
از ديگر نکاتي که در مورد اين ساختمان ميتوان مورد توجه قرار داد نحوه نورگيري از سقف است که در موزه هنرهاي معاصر تهران هم به گونه اي مشاهده ميشود و شايد طراح موزه هنرهاي معاصر تهران در طراحي آن نيم نگاهي هم به اين موزه داشته است.
نه تا بحال شعری ازش خواندم نه حتی زندگی نامه اش رو می دانم ، اما امروز با خوندن یه ایمیل که راجب به فروغ بود و این شعر اشکهایم ناخودآگاه جاری شد نمی دانم چرا ؟؟؟!
من پری کوچک غمگینی را
میشناسم که در اقیانوس مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
مینوازد آرام، آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه میمیرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد.
در آن حال که لذتی را با دیگری می بریم ، زیبایی را با دیگری می بینیم ، احساس اینکه آنچه را در این لحظه ها در خویشتن خویش می یابیم ، آنگونه که هم اکنون «هستیم » ، همان است که او می یابد وهمان گونه است که او هست ، بیگانگی را تسکین می دهد ، « یکه بودن » را جبران می کند ، رنج « نیمه ماندن » را التیام می بخشد ، خویشاوندی ، آشنایی وهمانندی ، با شرکت دو روح در یک احساس حس می کنند. اگر هر دو یکجا ویک وقت تجربه کنند ، با هم وبخصوص بی دیگری . تفاهم در مفهوم که تفاهم در « فهمیدن ».
راستش اومدم یه چیزی بنویسم دیدم بهتره از همین اول تکلیف خودم رو روشن کنم که چه چیزایی بنویسم :
اول اینکه من چون معماری خوندم حتما مطلب معماری خواهم داشت .
دوم اینکه چون کتاب خوندن رو هم دوست دارم پس مطلب ادبیاتی و معرفی کتاب هم همینطور !
سوم اینکه شاید خاطرات روزانه هم بنویسم !
و در آخر اینجا باید مکانی برای کشف نشانه ها باشه . چون ایجادشم با جرقه ای بود . :)
نشانه اول آغاز گشت ...
دیشب از ذهنم گذشت از وقتی 360 رو نابود کردن واقعا جایی برای نوشتن ذهنیات ندارم . با اینکه خیلی خیلی بیش از اندازه توی نت فعالیت دارم ! بخاطر همین یاد اینجا افتادم .
امیدوارم فعالیتم کمک به کشف نشانه ها باشد ... راستی یادم باشه 28 آیان تولد وبلاگمه !! :)))))