همه چیز به ناگهان رنگ می بازد
و من غرق می شوم در سفیدی نگاه تو
وقتی که می آیی و در قاب نگاهم جا می گیری
فراموش می کنم همه غصه هایم را
همه رنج هایم
و پر می شوم از شور و لبریز می شوم از مهر
چه لذتی دارد وقتی در ژرفای آسمان
به دنبالت چشم می دوزم تا بیابم تو را
و چه لذتی بالاتر زمانی که می جویم تو را
کاش هیچ گاه از یادم نمی بردی
کاش همیشه در قاب نگاهم جاودان می شدی !
30 فروردین 1387
ممنون ... خوب بود ،
پاسخحذفاز استعارات دلنشینی استفاده شده ،
فقط به نظر تکرار یه خورده جذابیت رو از بین برده ...
اگه فاصله خطوط هم کم بشه خیلی بهتره به نظر من ...
...
مرسی که نظر دادین !
پاسخحذفسلام
پاسخحذفاین شعر به نظرم آشنا بود . خودتان گفته اید یا از کسی است ؟ ...
باور کنید مال خودمه !! نمی دونم شبیه داره یا نه ! ام یهو اومد ! تاریخم داره .
پاسخحذفقشنگه !
پاسخحذفولی جسارتا اگه اینجوری تمومش می کردی جالبتر بود :
کاش هیچگاه از یاد نگاهم نمی رفتی
کاش همیشه در قاب نگاهم جاودان می شدی !
به نظرم اینجوری با بقیه شعر مفهوم نزدیکتری داره !
البته قصد دخات ندارم ! هر جور شاعر محترم می پسندن !!