۱۳۸۸ آذر ۵, پنجشنبه

اعتراف


نوشته های گذشته ام هرچه که باشند چه احساساتی چه زود رنج وچه ساده و بچه گانه به من این مطلب را یادآوری می کنند که گاهی درمن هم چیزی هست که به من شوق نوشتن می ده . این نوشتن خاصیت اش اینه که من را خالی می کنه . شاید هیچ وقت نتونم بگم من استعداد نوشتن دارم ولی چیزی هست که دلخوش ام میکنه ! انگار که این همه خوندن بالاخره یه سودی به من رسونده .
جدیدا دوباره دارم به این باور می رسم که هر آن چیزی که در سر داشتم داره کم کم بوجود آمده . اصلا زندگی من روی خواسته های گذشته ی من می چرخه ! پس می تونم این باور را داشته باشم که آرزو های الان من زندگی آینده نه چندان دورم را خواهد ساخت . امیدوارم . پس حالا باید بنشینم و یکی یکی آرزو هایم را مرور کنم . تا خدای نکرده آرزوی اشتباهی نکرده باشم .
تاریخ : 24 دی ماه 1387 ساعت 11 و 45 دقیقه شب 

 چه خوش خیال بودم !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر